سالروز شهادت حضرت مسلم ابن عقیل(ع)مسلم؛ عاشقی در غربت و پاکبازی در مظلومی مسلم همان کسی است که در دامان تربیت علوی، مهد ولایت نبوی و عشق و شیدایی حسینی پرورش یافته و جرعهنوش خوان پرکرامت بصیرت، صبر و تدبیر بوده است.هرچند این همه، در برابر حیله و فتن مردمانی کافرکیش، ریاکار و بی وفا همچون اهالی کوفه، به فرجامی جز درد غربت و هجر و مظلومیتی بی امان نمی رسد.خبرگزاری حوزه/ روز عرفه و آستانه قربان با نام و یاد بزرگمرد جاودانهای پیوند خورده که نام و نشان در غربت و مظلومیت گرفت، ذکر وجودش با آفتاب حقیقت حسین(ع) پیوند خورد و سفیر عشق شد در آوردگاه پربلای شهری که در تاریخ به نامردی و نامرادی و بی وفایی شهره شد: کوفه!
نام بزرگ پرچمدار و سفیر کبیر اباعبدالله(ع)، مسلم ابن عقیل که در معاشقهای سبز و سرخ، غمدار و شیدایی، در غربت و تنهایی جان به جانانه تاریخ عشق حضرت سالار شهدا تسلیم کرد و در خاک خدا، خروشید و به تاریخ درس غیرت و وفا داد.
مرحبا مسلم که هست از رفعت آن گردون جناب
خسرو لب تشنگان را ابن عم و نایب مناب
گر چه در ملک شهادت نیست شاهى جز حسین
لیک شد حصن شهادت را ز مسلم فتح باب
سعى مسلم داد بر اسلام رونق تا به حشر
بر روان او سلام مسلمین از شیخ و شاب
صورت او چون حسین و سیرت او چون حسن
در مروت مصطفى و در فتوت بوتراب
نام مسلم ابن عقیل در تاریخ شیعه هماره یادآور عشق، وفا، پایبندی و مقاومت است؛ خاصه در آوردگاهی که غربت، مظلومیت، رنج و پاکبازی تا آخرین لحظه حیات، از او تصویری بشکوه و ماندگار در اوج تنهایی و قله غربت و دریای غم به جاگذاشت.
کوفه؛ شهر هزار روی بی وفای تلخ اندیش تاریک وش؛ و مسلم، سفیر شهسوار کربلا و امام عاشقان و سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله.
مسلم؛ پرورش در دامان ولایت و غرقه در دریای وفا
مسلم را در مرور زندگی و مطالعه سیره و تاریخ حیاتش، مردی مییابیم که هم در رزم و جهاد، هم در بصیرت و صبر، هم در ایمان و وفا، هم در عشق و پاکبازی و هم در جانانه ماندن و عاشقانه رفتن، تندیسی از یک انسان ماندگار بر جای نهاد؛ گرچه دوران سفارتش در رکابی از یکه بودن دور از مولایش، تاریخی از غم غربت و اقیانوس مظلومیت به رشته تحریر درآورد؛ به قیمت جان و به بهای وصل جانان.
مسلم همان کسی است که در دامان تربیت علوی، مهد ولایت نبوی و عشق و شیدایی حسینی پرورش یافته و جرعه نوش خوان پرکرامت بصیرت، صبر و تدبیر بوده است.
هرچند این همه، در برابر حیله و فتن مردمانی کافرکیش و تلخ اندیش و ریاکار و بی وفا همچون اهالی کوفه، به فرجامی جز درد غربت و هجر و مظلومیتی بی امان و توأمان نمی رسد.
اگر زندگانی مسلم را در طول تاریخ حیات طیبه اش مروری فشرده کنیم، درمی یابیم که در دوران امامت ده ساله امام حسن مجتبى «علیه السلام» که از سختترین دوره هاى تاریخ اسلام نسبت به پیروان اهل بیت(علیهمالسلام) و طرفداران حق بود، «مسلم بن عقیل » مخلصانه در زمره یاران و خواص اصحاب امام حسن(ع) بود.
تصویر مردی پاکباز در دوران امامت حسنین(ع)
پس از شهادت امام مجتبى علیه السلام هم که امامت به حسین بن على (علیهماالسلام) رسید تا مرگ معاویه که یک دوره ده ساله بود؛ همچنان «مسلم بن عقیل » را در کنار امام حسین علیه السلام در همه آوردگاههای خطیر و بزنگاههای مهم مشاهده میکنیم.
«مسلم بن عقیل » در کنار دیگر نام آوران میدان عشق و وفا و عهد و صفا همچون «هانی بن عروه»، بارقههایی روشن و ماندگار و عزیز از ایمان، اخلاق، شهامت، جوانمردى و استقامت، به شمار میآیند که آسمان دیجور شب ظلمانی بی بصیرتی و بیوفایی اشباح الرجالی همچون کوفیان را روشنی می بخشند.
نام «مسلم بن عقیل » یادآور سربازی فداکار در راه سنگلاخ و پرصلابت و مردآفرین حق و یاد آور خصال زیبای رشادت و جوانمردی است. و به راستی باید گفت، حماسه سبز و سرخ مسلم بن عقیل در کوفه، مقدمه ای زیبا و جانانه اما مظلومانه و غریبانه بر نهضت عظیم عاشورا و خاتمی پرجلا بر نگین سرخ عاشورا بود.
«مسلم بن عقیل » از زمره جوانان رشید بنی هاشم و فرزند عقیل از چهره هاى برجسته و شخصیت هاى بارز صدر اسلام است. «عقیل » برادر حضرت على علیه السلام و دومین فرزند ابوطالب بود.
مردی از دودمان رادمردان حق پرست
«مسلم بن عقیل »، برادرزاده امیرالمؤمنین(ع) و پسر عموى حسین بن على(ع) بود. دودمانى که مسلم در آن رشد یافت، دودمان علم و فضیلت و شرف بود و خاندانى که شخصیت انسانى و اسلامى «مسلم بن عقیل » در آن شکل گرفت، بهترین زمینه را براى تربیت و تکامل معنوى و حماسى مسلم فراهم کرد.
از آغاز کودکى، در میان جوانان بنى هاشم به خصوص در کنار امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) بزرگ شد و کمالات اخلاقى و بنیان ولایت و درس هاى حماسه و ایثار و شجاعت را به خوبى فرا گرفت. اجداد «مسلم بن عقیل » کسانى، چون «ابوطالب » و «فاطمه بنت اسد» بودند که در فرزندان خویش، شجاعت و ایمان و دلاورى را به ارث مى گذاشتند و «مسلم بن عقیل »، شاخه اى پربار از این اصل و تبار بود؛ و بنا به اصل وراثت، خصلت هاى برجسته را از نیاکان خود به ارث برده بود.
به نقل مورخان، در زمان حکومت آن حضرت، در طی سال هاى 36 تا 40 هجرى، از جانب آن امام، متصدى برخى از منصبهاى نظامى در لشکر بوده است، از جمله در جنگ صفین، وقتى که امیرالمؤمنین(ع) لشگر خود را صف آرایى مى کرد، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام و عبدالله بن جعفر و «مسلم بن عقیل » را بر جناح راست سپاه، مامور کرد.
مردی نه فقط از تبار پاکان که از اندیشة زلال حق خواهان
عقبه فکری و سیره حق خواهی و زلالی وجود و صافی عمل «مسلم بن عقیل » را، پیش از آن که از تبار و سبغه نیاکان و در جغرافیای سرزمین و جماعت و قوم قبیله او ردیابی کنیم، باید در نوع فکر، چگونگی عمل و منظومه زندگانى و باطن وجودش بسنجیم؛ برتین و حقیقیترین و بهترین معرف «مسلم بن عقیل » همین است.
«مسلم بن عقیل »، در دوران خلافت على علیه السلام در خدمت آن حضرت، مدافع حق بود و پس از شهادت آن امام، هرگز از حق که در خاندان او و امامت دو فرزندش، حسنین (علیهماالسلام) تجسم پیدا کرده بود جدا نشد و تا پای جان و تا آخرین دم از این راه و این حقیقت خورشیدوش جدا نشد و در رکاب عشق خویش به ولایت و امامت باقی ماند و در تاریخ دعشاق پاکباز جاودانه شد.
فصلی خطیر از تاریخ شیعه و تلألو مسلم
سال شصت هجرى بود. اقامت چهار ماهه امام حسین علیه السلام در مکه و برخورد با مردم و تشکیل اجتماعات و گفتگوها، مردم را با انگیزه و اهداف امام، از امتناع از بیعت با یزید، آشنا کرد؛ به خصوص مردم کوفه از اقدام انقلابى امام حسین علیه السلام خوشحال و امیدوار شدند. مردم کوفه، خاطره حکومت چهار ساله علوى را به یاد داشتند و در این شهر، شخصیت هاى برجسته و چهره هاى درخشانى از مسلمانان متعهد و یاران اهل بیت بودند. از این رو نامه ها و طومارهاى مفصلى با امضاى چهره هاى معروف شیعه در کوفه و بصره به امام حسین علیه السلام نوشتند، که تعداد این نامه ها به هزاران مى رسید. کوفیان، گروهى را هم به نمایندگى از طرف خود به سرکردگى «ابوعبدالله جدلى » به نزد آن حضرت فرستادند و نامه هایى همراه آنان ارسال کردند.
در میان نامه ها و امضاها، نام شخصیت هاى بزرگى از کوفه همچون «شبث بن ربعى » و «سلیمان بن صرد» و «مسیب بن نجبه » و ... به چشم مى خورد که از آن حضرت مى خواستند مردم را به بیعت با خود دعوت کند و به کوفه بیاید و یزید را از خلافت خلع کند.
امام، تصمیم گرفت در مقابل اصرار و دعوت هاى مکرر مردم کوفه، عکس العمل نشان داده و اقدامى کند. براى ارزیابى دقیق اوضاع کوفه و میزان علاقه و استقبال مردم و تهیه مقدمات لازم و شناسایى و سازماندهى و تشکل نیروهاى انقلابى، ضرورى بود که کسى قبلا به کوفه رفته و این ماموریت را انجام دهد و گزارشى دقیق از وضعیت شهر و مردم، به او بدهد.
حسین بن على علیهماالسلام در یکى از منازل میان راه، خبر شهادت این سه یار وفادار خویش را شنید. شهادت «مسلم بن عقیل »، «هانى بن عروه» و «عبدالله یقطر»، امام (ع)را ناراحت کرد و امام فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون » و اشک در چشمانش حلقه زد. چندین بار، براى «مسلم بن عقیل » و «هانى» از خداوند رحمت طلبید و گفت: «خدایا براى ما و پیروانمان منزلتى والا قرار بده و ما را در قرارگاه رحمت خویش جمع گردان، که تو بر هر چیز، توانایى!»
مسلم از دیدگاه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
شیخ صدوق در کتاب امالی از ابن عباس روایت می کند که علی بن ابی طالب (علیه السلام) به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عرض کرد: تو عقیل را دوست می داری؟! فرمود: آری ، من عقیل را از دو جهت دوست دارم:
اول: این که عقیل را برای وجود خودش دوست می دارم.
دوم: به جهت این که ابوطالب او را دوست داشت، دوست می دارم. فرزند همین عقیل در راه دوستی فرزند تو فدا می شود و چشمان مؤمنین برای او گریان خواهد شد و ملائکه بر او درود می فرستند.
علامه مجلسی در مورد شجاعت مسلم بن عقیل می نویسد:
«مسلم بن عقیل در میان هم سن و سالان خویش به شجاعت و سخاوت مشهور و به کثرت دانش و خرد شناخته شده بود.»
محدث قمی می نگارد: وقتی فرستادگان و نامه های کوفیان از حد گذشت و تعداد نامه های آنان به دوازده هزار رسید، امام حسین (علیه السلام) در جواب آنان نامه ای بدین گونه نوشت:
«من برادر، پسرعمو و شخص مورد اعتماد خاندانم، مسلم بن عقیل را به سوی شما فرستادم... »
مردی که شعر و شعور در وصف وفایش می خروشد
روز هیجا چون کشیدى تیغ بران از غلاف
گفتى از ابر سیه گشتى درخشان آفتاب
کوفیان کردند از وى دورى و نبود عجب
روبهان را باشد اندر دل ز شیران اضطراب
میهمان خویش را کشتند بى جرم و گناه
باد بر آن میزبانان لعنت حق بى حساب
داشت جاى آن که از بهر پسر عمش حسین
با زبان حال بنویسد که اى عالى جناب
سوى این بى آبرو مردم میا ترسم ز کین
بر تو و بر اهل بیت مضطرت بندند آب
زین سفر بگذر که ترسم اکبرت گردد شهید
وز غم گیسوى او لیلا شود بى صبر و تاب
زین سفر بگذر که ترسم دست و پاى قاسمت
گاه دامادى شود در کربلا از خون خضاب
زین سفر بگذر که ترسم حنجر اصغر شود
پر ز خون از تیر اعدا چون دل زار رباب
زین سفر بگذر که مى ترسم شوند از کین اسیر
آل پیغمبر به دست فرقه دور از ثواب
زین سفر بگذر که ترسم عابدینت را برند
با غل و زنجیر نالان جانب شام خراب
زین سفر بگذر که مى ترسم یزید دون زند
چوب خیزران بر لب لعل تو در بزم شراب
از جفاى کوفى و شامى مگو دیگر صغیر
ز آتش نظم تو جان خلق عالم شد کباب
·
منابع:
تاریخ طبرى
نفس المهموم شیخ عباس قمى (رحمت الله علیه)
ارشاد شیخ مفید (رحمت الله علیه)
شعر از مصیبت نامه، صغیر اصفهانى
علمی فرهنگی برگزیده شماره خبر: 328904 16:14 - 1392/07/22